تقدیر و تشکر
این کتاب یک آشفتگی بود، هست و خواهد بود چون من از استفاده از هوش مصنوعی برای نوشتنش امتناع کردم. محتوا و ساختار آن توسط من، که نه نویسنده هستم، نه انگلیسی زبان مادری، و نه در نوشتن کتاب تجربهای دارم، به شکلی نامناسب نوشته شده است. اما این کتاب کاملاً بدون هوش مصنوعی نیست؛ من فقط و فقط از هوش مصنوعی برای اصلاح اشتباهات گرامری و املاییام استفاده کردم (که البته به نظرم آنچنان هم زیاد نبودند). هرچند شاید هوش مصنوعی تصمیم گرفته باشد که دایره واژگان ذهن انسانی من برای خوانندگان این کتاب کافی نیست و آنها را تغییر داده باشد (که در بررسی مجدد اصلاح و بازنویسی شدند). ترجیح میدهم کتابی با ساختار ضعیف و واژگان یک کودک ۱۰ ساله بنویسم تا اینکه توسط یک الگوریتم بیروح نوشته شود، همانطور که امروزه همه چیز اینگونه است. بنابراین، هوش مصنوعی فقط ابزاری برای تصحیح گرامر و املا در این کتاب بوده است؛ هیچ تاثیری بر محتوا، ساختار، واژگان و لحن نداشته است. اگر بد است، این اشتباه من است و کاملاً مسئولیت آن را میپذیرم.
نوشتن این کتاب ممکن نبود اگر آن کلاسهای خستهکنندهای که در ترم گذشته در دانشگاه داشتم، نبودند. خستگی و بیحوصلگیای که به من دادند، باعث شد کتابی را که سالها میخواستم شروع کنم، آغاز کنم. همچنین به خاطر حمایتهای اخلاقی دوستان خوبی که در کنارم بودند و ترجیح میدهند نامشان برده نشود، قدردانی میکنم.
از همه افراد خوب در Techlore، PrivacyGuides و PrivSec که از آنها خیلی یاد گرفتم و برخی از آنها دوستان بسیار خوبی بودند (اگرچه ممکن است مرا با این نام نشناسند) تشکر میکنم. آنها کار بسیار خوبی در اطلاعرسانی درباره حریم خصوصی و امنیت انجام میدهند و راهنماهای بهروز و منتخب خوبی در این زمینهها ارائه میکنند.
بخش عمدهای از محتوای این کتاب از دورهای از زندگی من نشأت گرفته که ترس و پارانویا بر زندگیام در اواسط سال ۲۰۲۰ حاکم شد؛ شاید به دلیل کووید و انزوا بود، اما باعث شد که به حریم خصوصی و ناشناسماندن دیوانهوار علاقهمند شوم. بیشتر دانش من از آن روزهای نهچندان خوشایند زندگیام میآید. اگرچه یادگیری و اجرای این تمرینات حریم خصوصی در آن زمان خوشایند نبود، اما به اشتراکگذاری آنها قطعاً بود و خوشحالم که این کار را انجام دادم.